کد خبر: 40132244
تاریخ انتشار: چهارشنبه 15 ارديبهشت 1395
خانه » حواشی » عرفان و حکمت » آیهالله العظمی علامه سید محمدحسین طباطبائی تبریزی
نسخه چاپی
ارسال به دوستان

به گزارش چی 24 به نقل از عرفان و حکمت:
فهرست
  • ↓۱- منابع تحقیق
  • ↓۲- زندگی‌نامۀ آية‌الله‌العظمى علّامه سيّد محمّد‌حسين طباطبائى تبريزى (۱۳۲۱ ـ ۱۴۰۲ ق: ۱۲۸۲ ـ ۱۳۶۰ ش)‌
  • ↓۳- اساتید
  • ↓۴- سیر و سلوک
  • ↓۵- بازگشت به تبریز ۱۳۱۴
  • ↓۶- هجرت به قم ۱۳۲۵
  • ↓۷- تدریس فلسفه
  • ↓۸- آثار
  • ↓۹- تفسیر المیزان
  • ↓۱۰- شاگردان
  • ↓۱۱- رحلت ۱۴۰۲ ق : ۱۳۶۰
  • ↓۱۲- علامه طباطبایی از نگاه دیگران
  • ↓۱۳- پیوندهای مرتبط
  • ↓۱۴- پانویس

منابع تحقیق

۱- زندگی من؛ زندگی‌نامه خودنوشت مرحوم علامه طباطبائی منتشر شده به عنوان مقدمه در کتاب شیعه در اسلام.

۲- مهر تابان؛ یادنامه و مصاحبات تلمیذ و عالم ربانی علامه سید محمدحسین حسینی طباطبائی تبریزی؛ اثر ماندگار مرحوم علامه آیةالله حسینی طهرانی قدّس‌سرّه این کتاب با توجه به سطح علمی و سلوکی نویسنده برترین اثر برای شناخت مرحوم علامه طباطبائی است.

۳- «دورۀ علوم و معارف اسلام»، اثر علامه آیةالله حسینی طهرانی

۴- مکتوبات خطی علامه آیةالله حسینی طهرانی

۵- یادنامه مفسر کبیر استاد علامه طباطبائی، این کتاب در سال ۶۱ در ۵۹۰ صفحه به همت جمعی از شاگردان معظم له توسط انتشارات شفق قم منتشر شد. شاه بیت این کتاب انتشار اول‌باره «رسالة الولایة» آن بزرگ است در کنار رساله «أنه الحق» آیةالله حسن زاده آملی، همچنین در این مجموعه تعداد زیادی پیام تسلیت در سوگ علامه طباطبائی یافت می‌شود.

۶- مرزبان وحی و خرد؛ یادنامه مرحوم علامه سید محمدحسین حسینی طباطبائی؛ این اثر توسط دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم منتشر شده است و در حقیقت مجموعه یادداشت‌هایی ارزشمند است درباره علامه طباطبائی از جمله پیام‌های دوگانه مقام معظم رهبری و اشعار آیةالله حسن زاده آملی در سوگ ایشان، «زندگی‌نامه علامه طباطبائی» به قلم فرزند ارشدشان حاج سید عبدالباقی و «مربی بزرگ علم و عرفان» به قلم آیةالله مصباح یزدی.

۷- تماشای فرزانگی و فروزندگی، مجموعه بیانات و یادداشت‌های آیةالله مصباح یزدی درباره مرحوم علامه طباطبائی که توسط غلامرضا گلی زواره جمع‌آوری شده است.

زندگی‌نامۀ آية‌الله‌العظمى علّامه سيّد محمّد‌حسين طباطبائى تبريزى (۱۳۲۱ ـ ۱۴۰۲ ق: ۱۲۸۲ ـ ۱۳۶۰ ش)‌

علامه طباطبائی رضوان‌الله‌علیه در ۲۹ ذی‌القعده ۱۳۲۱ ق [:۲۶ بهمن ۱۲۸۲] در روستای شادان از توابع تبریز متولد شدند. ایشان ۸۱ سال ـ چه پربرکت ـ عمر نمود و در ساعت ۹ صبح یکشنبه ۱۸ محرم الحرام سال ۱۴۰۲ .ق [:۲۴ آبان‌ماه ۱۳۶۰] رحلت کردند.

اجداد علامه طباطبایی همگی تا چهارده پشت از علماء اعلام بوده‌اند و از طرف پدر از اولاد حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام و از اولاد ابراهیم بن اسماعیل دیباج هستند و از طرف مادر اولاد حضرت امام حسین علیه‌السلام می باشند. در سن پنج سالگی مادرشان و در سن نه سالگی پدرشان بدرود حیات می گویند و از آنها اولادی جز ایشان و برادر کوچکتر از ایشان بنام سید محمدحسن کسی دیگر باقی نمانده بود.

وصی مرحوم پدر برای آن‌ها یک خادم و یک خادمه معیّن کرد تا اینکه این دو کودک رشد و تعلیمات ابتدائیه را به پایان ‌رسانده و دروس مقدماتی و سطوح را نیز به پایان ‌بردند و در سال ۱۳۴۴ ق [۱۳۰۴] به نجف اشرف عزیمت نمودند

اساتید

سیر و سلوک

علّامه، معارف الهى، اخلاق و فقه الحديث را نزد عارف عالى قدر مرحوم آيةالحقّ حاج ميرزا على آقا قاضى- قدّس اللَّه تربته الزكيّه- آموخته و در سير و سلوك و مجاهدات نفسانى و رياضت‌هاى شرعى زير نظر و تعليم و تربيت آن استاد كامل بوده‌اند.

مرحوم قاضى از بنى‌اعمام ايشان، در نجف اشرف به تربيت شاگردان و وارستگان و شوريدگان جمال الهى و مشتاقان لقاى حضرت احديّت، مشغول و در آن خطّه، عالِم وحيد و يگانه در اين فنّ بوده‌اند؛ به طورى كه ايشان نام استاد را فقط بر او اطلاق مى‌كردند؛ و هر وقت استاد به طور اطلاق مى‌گفتند مراد مرحوم قاضى بود؛ گويا در مقابل مرحوم قاضى؛ تمام اساتيد ديگر با وجود آن مقام و عظمت علمى، كوچك جلوه مى‌كردند. در مجالس عمومى اگر سخن از اساتيد ايشان به ميان مى‌آمد، از فرط احترام نام قاضى را نمى‌بردند و او را همرديف ساير اساتيد نمى‌شمردند؛ همچنان كه در مقاله مختصر و كوتاهى به قلم خود ايشان نامى از مرحوم قاضى در رديف اساتيد به چشم نمى‌خورد.

بازگشت به تبریز ۱۳۱۴

هجرت به قم ۱۳۲۵

حضرت علّامه طباطبائى در ابتداى ورودشان به قم به «قاضى» معروف بودند چون از سلسله سادات قاضى مشهور در آذربايجان هستند، ولی از آنجا كه ايشان از سادات طباطبائى هستند، خود ايشان ترجيح دادند كه به «طباطبائى» معروف شوند.

مرحوم علامه طهرانی می‌فرمودند أخيرا براى حقير چنين منكشف شده است كه شايد ايشان خواسته‌اند لقب قاضى منحصرا به يگانه استاد ارجمندشان مرحوم حاج سيّد على آقا قاضى منحصر گردد و ايشان جهت تكريم و تجليل از مقام استاد، در شهرت و معروفيّت با وى شريك نباشند.[۱]

تدریس فلسفه

آثار

  • ۱. اصول فلسفه و روش رئاليسم‌ که با توضیحات مرحوم شهید مطهری در شش جلد به چاپ رسیده است.[۲]
  • ۲. بدایة الحکمة (دورۀ آموزش مقدماتی فلسفه به ترتیب منظومۀ حاج ملاهادی سبزواری)
  • ۳. نهایة‌ الحکمة (دورۀ آموزش متوسطۀ فلسفه به ترتیب اسفار اربعۀ صدرالمتألّهین)
  • ۴. الميزان في تفسير القرآن‌ در بیست جلد
  • ۵. حاشیه بر کفایةالأصول آخوند خراسانی
  • ۶. حاشیه بر مجلدات آغازین بحارالأنوار مرحوم مجلسی که متأسفانه با تلاش جاهلانۀ‌ مخالفین عرفان و حکمت ناتمام ماند.
  • ۷. حاشیه بر اسفار اربعۀ صدرالمتألّهین
  • ۸. مجموعه مقالات ایشان با نام بررسی‌های اسلامی در دو جلد
  • ۹. مجموعه رسائل شامل: الف. رساله‌ای در اثبات واجب الوجود ب. رساله‌ای دربارۀ توحید ج. علي و فلسفه الهي‌
  • ۱۰. شیعه در اسلام
  • ۱۱. شیعه: مجموعه مذاکرات با پرفسور هانری کربن
  • ۱۲. قرآن در اسلام

تفسیر المیزان

حضرت علامه آیت الله حسینی طهرانی در کتاب شریف مهر تابان دربارة این تفسیر می‌نویسند:

طلوع «الميزان» در حوزه‌هاى علميّه و مجامع علمى سراسر جهان‌

اين تفسير بقدرى جالب است و به اندازه‌اى زيبا و دلنشين است كه مى‌توان بعنوان سَنَد عقائد اسلام و شيعه بدنيا معرّفى كرد، و به تمام مكتب‌ها و مذهب‌ها فرستاد؛ و بر اين اساس آنان را بدين اسلام و مذهب تشيّع فرا خواند.

كما آنكه خود بخود اين مهمّ انجام گرفته و «الميزان» در دنيا انتشار يافته و در قلب پاريس و آمريكا رسيده، و به كشورهاى اسلامى نُسخ زيادى از آن ارسال شده و مورد بحث و تدقيق قرار گرفته است، و موجب فخر و مباهات شيعه و سرافرازى آنان در مجامع علمى گرديده است.

جالب اينجاست كه اين تفسير در عربيّت بقدرى قوىّ و استوار است، و در حفظ قواعد ادبيّت و انشاء مسلسل مطالب، رسا و محكم است كه حتّى تشخيص آن در نزد علماء و محقّقين عرب كه اهل ادبيّات بوده‌اند، مشكل است كه بتوانند بفهمند نويسنده آن غير عرب است، بلكه تا بحال از احدى نقل نشده است كه بگويد: در اين تفسير قرائنى هست كه نشان مى‌دهد مؤلّف آن ايرانى و يا زبان مادرى وى تركى آذربايجانى است و يا بطور كلّى غير عرب است. ... از حجّةالإسلام حاج سيّد محمّد حسين فضل الله كه در غازيه لبنان ساكن و از مشاهير ادبيّت عرب هستند نقل شده است كه: «الميزانُ فى تفسير القرءان» از نقطه نظر ادبيّت و عربيّت، جزء كتابهاى معتبر ادبى در نزد جوانان و دانشگاهيان لبنان است.

...تفسير «الميزان» با قلم واحد بر روى كاغذ نوشته مى‌شد و مسودّه و چركنويس نداشت، و حتّى تصحيح مطبعه‌اى آن هم توسّط خود حضرت استاد علّامه انجام مى‌گرفت رَحمةُ الله عَلَيه مِلازِنَةِ عرشِه در آن وقتى كه ايشان مشغول نوشتن بود، فقط گاهگاهى يك چاى كم رنگ مى‌خورد و يا يك نصفه سيگار مى‌كشيد، و سيگار ايشان هم اشنو بود و يك پاكت آن هفت قران (ريال) ارزش داشت و چه بسا ايشان پول سيگار را هم نداشت؛ فَسَلامٌ علَيه يومَ وُلِد و يَوم ماتَ وَ يوم يُبعثُ حيًّا.

جامعيّت و متانت تفسير «الميزان»

اين تفسير در نشان دادن نكات دقيق و حسّاس، و جلوگيرى از مغالطه كلمات معاندين، و نيز در جامعيّت منحصر بفرد است؛ و حقّاً مى‌توان گفت: از صدر اسلام تا كنون چنين تفسيرى برشته تحرير در نيامده است. و استاد ما جامع علوم و وارث زُبُرِ علماء حقّه بوده و مقام جامعيّت را در مضمار اين فنون و علوم حائز گرديده‌اند. فَلِلَّهِ دَرُّهُ وَ عَلَيْهِ أَجْرُهُ. فَأَمَّآ إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ* فَرَوْحٌ وَ رَيْحَانٌ وَ جَنَّتُ نَعِيمٍ‌

اين ناچيز با آنكه بيش از سى دوره از تفاسير مهمّ شيعه و سنّى را در دسترس و مورد مطالعه دارم، هيچگاه مانند «الميزان» تفسيرى دلنشين‌تر و لذّت بخش‌تر و جامع‌تر نديده‌ام. و كَأنَّه با تفسير «الميزان» بقيّه تفاسير كم و بيش منعزل‌ مى‌گردند، و جاى خود را به «الميزان» مى‌دهند.

و در اين حقيقت، اين حقير متفرّد نيستم، بلكه بسيارى از علماء اعلام و متفكّرين عظام و اهل بحث و تحقيق اين مطلب را ارائه كرده‌اند و يا زمزمه آنرا دارند.

دوست و صديق راستين و هم دوره طلبگى ما: زعيم عاليقدر حاج سيّد موسَى صَدر خَلّصَه اللَه مِن أيْدِى الفَجَرَة و أطالَ اللَه بقاءَه، از عالم وحيد و نويسنده معروف و متضلّع خبير لبنان: شيخ جواد مغنيه نقل مى‌كرد كه او مى‌گفت: از وقتيكه «الميزان» بدست من رسيده است كتابخانه من تعطيل شده، و پيوسته در روى ميز مطالعه من «الميزان» است [۳]

لزوم تدريس تفسير «الميزان» در حوزه‌هاى علميّه‌

اين حقير روزى بحضرت استاد عرض كردم: هنوز اين تفسير شريف در حوزه‌هاى علميّه جاى خود را چنانكه بايد باز نكرده است؛ و به ارزش واقعى آن پى نبرده‌اند. اگر اين تفسير در حوزه‌ها تدريس شود، و روى محتويات و مطالب آن، بحث و نقد و تجزيه و تحليل بعمل آيد و پيوسته اين امر ادامه يابد، پس از دويست سال ارزش اين تفسير معلوم خواهد شد.

در دفعه ديگرى عرض كردم: من كه به مطالعه اين تفسير مشغول مى‌شوم، در بعضى از اوقات كه آيات را بهم ربط مى‌دهيد و زنجيروار آنها را با يكديگر موازنه، و از راه تطبيق معنى را بيرون مى‌كشيد؛ جز آنكه بگويم در آن هنگام قلم وَحى و الهام الهى آنرا بر دست شما جارى ساخته است، تعبير ديگرى ندارم!

ايشان سَرى تكان داده و مى‌فرمودند: اين فقط حسن نظر است؛ ما كارى نكرده‌ايم! [۴]

شاگردان

رحلت ۱۴۰۲ ق : ۱۳۶۰

حالات علامه در چندین سال آخر عمر بسیار عجیب بوده است. پیوسته متفکّر و درهم رفته و جمع شده به نظر می‌رسیده‌اند و مراقبۀ ایشان شدید شده بود و کمتر تنازل می‌نمودند و تقریباً در سال آخر عمر غالباً‌ خواب و خلسه غلبه داشت.[۵] حال ایشان روز به روز سخت‌تر ‌شد تا ایشان را در قم به بیمارستان انتقال دادند و قریب یک هفته در آن‌جا بستری می‌شوند و در دو روز آخر کاملاً بیهوش بودند تا صبح یک‌شنبه ۱۸ محرم‌الحرام ۱۴۰۲ق [: ۲۵ آبان ۱۳۶۰ ش] سه‌ساعت به ظهر مانده به سرای ابدی انتقال و لباس کهنه تن را خلع و به خلعت حیات جاودانی مخلّع ‌گشتند و در ۱۹ محرم تشییع و در بالاسر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) دفن شدند.

علامه طباطبایی از نگاه دیگران

علامه حسینی طهرانی

علامه طهرانی که از اولین شاگردان علمی و سلوکی علامه طباطبایی بوده اند، در زمان حيات استاد غالباً تعبيرشان اين بود: «حضرت استاد گرامى ما علّامه طباطبائى روحى فداه [۶]» و گاه نيز: «فخر المفسّرين و سند المحققّين استاد گرامى ما حضرت علّامه سيّد محمّد حسين طباطبائى أمدّ اللهُ ظِلالَه الشّارفة [۷]»

پس از رحلت استاد نيز از ایشان با تعابير بلندى یاد می‌کردند برای نمونه در کتاب الله شناسی که آخرین اثر معظم‌له است و سالها پس از وفات علامه طباطبایی نگاشته شده‌ می فرمایند:

حضرت استادنا الأكرم آية الحقّ و العرفان و سند العلم و الإيقان آية الله علّامه طباطبائى تَغمّدهُ الله بأعلى رضوانِه و رَفع درجتَه بما لا يُدرِك به عقلُ بشرٍ و لا مَلكٍ و لا جنٍّ و لا أحدٍ سوى ذاته الأقدس ...[۸]»

«... استاد عاليقدر فقيدمان علّامه دوران و حكيم زمان عالم بالله و بأمر الله و عارف كامل، جامع معقول و منقول آيت عظماى الهى علّامه حاج سيّد محمّد حسين طباطبائى تبريزى أرواحنا لترابِ مَرقدِه الفدآء ... [۹]»

«... يگانه حكيم و فقيه و مفسّر و اهل حديث و خبر و درايت، استاد ارجمندمان آيت مطلق حق در عصر، و شايد تا مدّتى بعد در أعصار آينده: علّامه آية الله حاج سيّد محمّد حسين طباطبائى أعلى الله مقامه الشّريف كه به اعتراف مخالف و مؤالف، دوست و دشمن، داراى فكرى عميق و مغزى بيدار، و حامى‌اى فريد براى اسلام و تشيّع بود ... [۱۰]»

استاد شهید مرتضی مطهری

... کتاب تفسیر المیزان ایشان (علامه طباطبائی) یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است ...

... من می‌توانم ادعا کنم بهترین تفسیری است که در میان شیعه و سنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است ... [۱۱]

پیوندهای مرتبط

پانویس

۱. مهر تابانك ص ۱۳.

۲. این اثر به صورت یک مجلد و به عنوان جلد ششم مجموعه آثار شهید مطهری، نیز به چاپ رسیده است.

۳. جناب صديق ارجمند حجّة الإسلام و المسلمين آقاى حاج سيّد محمّد علىّ آية الله زاده ميلانى درباره مرحوم استاد ما: علّامه طباطبائى رضوان الله عليه گفتند: رئيس انجمن فرهنگى مصر: شيخ محمّد فحّام و معاون او: شيخ شرباصىّ در مشهد مقدّس نزد پدرم آمدند و از جمله سخنانشان اين بود كه: ما تفسير «الميزان» را بهترين تفاسير يافته‌ايم و تا جلد هجدهم آنرا مطالعه كرده‌ايم و دو مجلّد ديگر آن را نيافته‌ايم. و خيلى اشتياق داشتند كه از نزديك، علّامه طباطبائى را نيز ببينند، امّا علّامه طباطبائى در آن وقت در شهر مقدّس مشهد نبودند؛ بخارج رفته بودند و لذا ملاقات حاصل نشد وليكن مرحوم پدرم جلد نوزدهم و بيستم را تهيّه و براى آنان به مصر فرستادند. ...

۴. اين حقير در روزيكه در مشهد مقدّس، بعد از طبع اين كتاب (مهر تابان)، براى بازديد دوست گرامى و أخوى معظّم خود: حضرت آية الله حاج سيّد محمّد شاهرودى دامَت بركاتُه، فرزند مرحوم استاد ما: حضرت آية الله العظمى حاج سيّد محمود شاهرودى رضوان الله عليه، به ديدارشان رفتم و آقازادگان و دامادهاى ايشان نيز حضور داشتند و سخن از علّامه طباطبائى رضوان الله عليه به ميان آمد، و شخصيّت علّامه در نزد آنان بسيار مهمّ مى‌نمود. داماد بزرگ ايشان آقاى حاج سيّد مرتضى صدر، نواده مرحوم حاج سيّد حسن صدر، به من گفتند: چه خوب بود كه شما اين يادنامه «مهر تابان» را به عربى مى‌نوشتيد! حقير گفتم: اين يادنامه براى اطّلاع احوال ايشان نزد پارسى زبانان است كه ايشان را مى‌شناسند و با افكار ايشان كم و بيش سر و كار دارند، و وطن و محلّ سكونت ايشان در بلاد پارسى زبانان بوده است. آقاى صدر گفتند: شما اشتباه مى‌كنيد! علّامه در بلاد عرب مشهورتر است از شهرهاى ايران، بالاخصّ در مصر و لبنان هيچ دانشمند و اهل تحقيق نيست مگر آنكه علّامه را مى‌ستايد و او را به بزرگى ياد مى‌كند، و به كتاب «الميزان» مراوده و مراجعه دارد و حتّى دانشگاهيان و طلّاب طُرّاً و عموماً تفسير «الميزان» را با خود دارند و از افكار علّامه تقدير مى‌نمايند. حقير گفتم: در اين صورت لازم است «مهر تابان» به عربى ترجمه شود و در دسترس آنان قرار گيرد.

۵. علامه آیة‌الله حسینی طهرانی، مهرتابان، ص ۱۲۹ به بعد

۶. مقدّمه «رساله لبّ اللباب» ص‌ ۱۸.

۷. همان، ص‌ ۱۶.

۸. الله‌شناسی، ج ۱، ص ۲۳۸.

۹. الله‌شناسی، ج ۲، ص ۲۷۴.

۱۰. الله‌شناسی، ج ۳، ص ۲۸۵.

۱۱. احیای تفکر اسلامی، ص ۳۳.

عناوین دیگر این نوشتار
  • آیةالله العظمی علامه سید محمدحسین طباطبائی تبریزی (عنوان اصلی)
  • علامه طباطبایی
  • علامه طباطبائی
  • سید محمد حسین طباطبائی
  • علامه سید محمد حسین طباطبایی

برچسب ها
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی پرتال خبری، توسط پارس نوین